حرفهای خودمونی
وای اگه بدونه من تو اینترنت می نویسم چی میشه!!!!!!!
اول حسابی قاطی میکنه و کلی سرم دادو بیداد راه میندازه بعد من خودمو واسش ملوس می کنم و مثل همیشه همه چیز تموم میشه.
من 27 سالمه و به خاطر پول بابام جند صدتایی خواستگار دارم البته خوشگلم هستما. خوشگل بودنمو خودم نمیگما همه بهم میگن.
ولی من اونو دوست دارم چون از روز اول که ازش جزوه خواستم (به جان خودم فقط اون تو کلاس بوده ونوشته بود)(من ارشد می خونم) با اینکه میدونست ما پولداریم (از ماشینم همه فهمیده بودن) ولی خیلی سرد برخورد کرد و اصلا خودشو نباخت.
فکرشم نمی کردم بتونم باهاش ارتباط برقرار کنم.
البته خیلی خوشگل نیست (مرد زشتش خوبه)(اگه اینو بخونه آتیشم می زنه)
دیونشم
کلی احساساتیه و من عاشق این احساساتی بودنشم.
همه فکر می کنن من یه دخمل کوچولوی 15 ساله هستم ولی من خودم فکر میکنم که همش 6 سالمه ولی اون منو به خاطر اینا دوست نداره.
دوسم داره چون عاشقشم و بجز چشم چیزی بهش نمیگم. ناگفته نماند که خیلی باهوشه و حواسش جمع که آتو دستم نده.
اگه آتو بگیرم ازش حسابی خنده دار میشه.
یه مرد کامله که همیشه جنم داره. وقتی عصبانی میشه ازش می ترسم ولی خودم عاشق ترسم هستم.
ببخشید الاناست که بیاد دنبالم و باید بریم بیرون.
اگه ببینه دارم می نویسم مشکوک میشه (بایدم بشه چون دوسم داره) و بفهمه چیا ازش نوشتم چک و لگدیم میکنه (میگه میزنمت ولی ازارش به مورچه هم نمیرسه)